هديه الهي

سلام اين روزا خيلي درگير بودم دندنوناي آبتين زود در اومدند به جز چهار تاي آخري كه الان يكيش در اومده و پسر گلم هر شب داره تب مي كنه خيلي اذيت شده انشااله كه خدا خودش كمك كنه و درد دندوناشو كم كنه راستي پر گلم يه خبر برات دارم البته خودت مي دوني چيه يه خواهر كوچولو، يه دوست داره مياد تا تو تنها نباشي انشاله تو كه دو سال و هشت ماهت شد خواهر كوچولوت به دنيا مياد اين روزا تو هر چي كه ميخوري به اون هم مي دي براش قصه ميگي باهاش حرف ميزني به قول خودت بغلش مي كني نازش ميكني انشاله كه دوستاي خوبي براي هم باشين

مادر مهربون من خيلي دوستت دارم عشق من اان که مهد کودکي دلم خيلي برات تنگ شده دوست دارم تمام لحظه ها بوي خوشتو بشنوم آخه تو عمر و وجود مني

روز يک شنبه آبان ماه 1392 واکسن 18 ماهگي پسر مهربون من  رو همراه باباش تو مرکز بهداشت زديم ساعات اوليه خوب بود اما روز اول و شب اول تب کرد مدام پاشويش کرديم اون شب از ترس تب کردنش شايد 2 ساعت خوابيدم فرداش هم خوب بود پس فردا بد جوري تب کرد تا يواش يواش بهتر شد ديگه رفت تا واکسن 6 سالگي انشاله که به سلامتي بزرگ بشه 

دوست نازنين من خيلي دوستت دارم آخه تو مثل يه دوست برا من مي موني يه دوست مهربون که با ناراحتي مامان ناراحته با خوشحاليش خوشحاله الان خوابي ولي دلم برات يه ذره شده عزيزم توي تمام لحظات تو رو دست خداي مهربون مي سپارم و ازش مي خوام نگهدارت باشه که او نگهدار همه ي بنده هاشه

اين عکس هاي پسر من در سن 16 ماهگي ، خدا هميشه سالم و سر حال نگهش داره

...

...

...

...